صدای خنده هات هنوز توی گوشمه بی تو مهتاب هرشب تو همون کوچم

هی هی چقده سنگ شده دلت بیا بگو که تو هم تنگ شده دلت

بیا که جوونی مث باد داره میره بجنب برگرد اسمت از یاد داره میره

بیا قبول گذشته هم به درک دورات تموم شد پیش ما هم بیا یه سر

درد عشقی کشیدم که مپرس احوالم بودنت یک سالو رفتنت چند سال است

خوش به حالت اگر شادی تو که اگر عشق دوباره به دلت جاری شد

خوش به حالت که مرا زود فراموش کردی که پس از دوریمان روزگارت سرد نیست

من ترکیدم از بس که دو عاشق دیدم من ترکیدمو با بغض گلو خندیدم

بعد تو این دل من با کسی همراه نشد چند باری به سرش زد ولی انگار نشد و

شکرش واسه من باقیه رفتی و این حالی که دادی به دلم عالیه

شاید اگر دائم بودی کنارم شنیدی اینو من به عشق دچارم

عاشق چندتا عکسیم که دارم ازت و فندک و لب و سیگارم

عاشق حلقه ای که تو بی پولی خریدمو خودمونیم چقدر پیزوری بود

بگو زندگی ادامه داره بذا بره بره پی کارش

بگو زندگی ادامه داره به مو میرسه اما نمیشه پاره

بگو زندگی ادامه داره بذا بره بره پی کارش

بگو زندگی ادامه داره به مو میرسه اما نمیشه پاره

من که تورو میپرستیدم حیف عجب دیدی دستی دستی درد داره نبودنتا

الان چند سالی هست که تو رو ندیدمتا ...

هی میخوام که شعرام اجتماعی باشه ولی کشش به سمت تو داره نت ها

من که از بچگی جین بوده تنم لش بودم همش دوست داشتم عروس کنمتو

تنم تو کنی کتو ولی دیدی که روزگار مشتی نی و بعد من چند دست چرخیدی

قلم اصرار میکنه شعرا اجتماعی باشه قلم عشق ناخلف به اجتماع میشا...

بعد رفتنت دود شد سیگار اول رفیقای ناباب منو بیچاره کردن

به خودم گفتم ببین کارت کجا رسیده یهو بغلی گفت ببین پرش چه حالی میده